وسواس | علایم و تظاهرات

اختلال وسواسی جبری ( Obsessive – Complsive Disorder = OCD ) یکی از مزمن ترین و ناتوان کننده ترین اختلالات روانی است که فرد در آن اعمال خاصی را به طور مکرر انجام می دهد و یا به موضوع خاصی به طور مرتب فکر می کند.

تعریفی از وسواس : افکار، امیال یا تصاویر ذهنی تکراری و دائمی که فرد در برهه ای در طول ناراحتی آن ها را ناخواسته و مزاحم می داند و در اکثر افراد اضطراب یا استرس شدید به وجود می آورند. فرد تلاش می کند این افکار، امیال یا تصاویر ذهنی را نا دیده بگیرد یا سرکوب کند یا به وسیله فکر یا عمل دیگر ( اجبار) آن ها را خنثی نماید.

تعریف از اجبار : رفتار های تکراری ( مثل شستن دست، مرتب کردن، چک کردن ) یا اعمال ذهنی تکراری ( مثل دعا کردن، شمردن، تکرار کلمات ) که فرد احساس می کند در واکنش به یک وسواس یا مطابق با قانون هایی که باید به طور سفت و سخت اعمال شوند، باید به اجرا درآورد. هدف فرد از این اعمال ذهنی یا رفتار های فیزیکی عبارت است از جلوگیری یا کاهش اضطراب یا استرس یا پیشگیری از یک رویداد یا موقعیت که فرد آن را ترسناک می داند. اما این اعمال ذهنی یا رفتار های فیزیکی با مواردی که قرار است خنثی یا پیشگیری کنند هیچ ارتباط واقع بینانه ای ندارند یا به وضوح افراطی هستند.

 

شیوع اختلال وسواسی جبری

درصد شیوع آن در جوامع امروزی 1.1 تا 1.8 درصد می باشد و سن متوسط شروع این اختلال حدود 20 سالگی می باشد.

در افراد بزرگسال احتمال ابتلای به این اختلال در زنان و مردان یکسان می باشد ولی در سنین نوجوانی نرخ شیوع در پسران بیش از دختران است.

اختلال وسواس جبری می تواند همزمان اختلالات دیگری همچون اختلال افسردگی عمده، اختلالات اضطرابی، اختلالات شخصیت و تیک باشد.

 

علل اختلال وسواسی جبری

1. اختلال در تنظیم نوروترنسمیتر ها یا ناقل های عصبی ( سروتونین و نور اپی نفرین )                                                                                                              

2. بروز عفونت استرپتوکوکی و ارتباط آن با اختلال وسواسی جبری

3. ساختار و عملکرد مغز : نقص عملکردی در مدارهای عصبی، افزایش متابولیسم و جریان خون در لوب های پیشانی و عقده های پایه

4. ژنتیک

5. تغییرات در خواب و تنظیم هورمونی مشابه اختلالات افسردگی

6. عوامل روانی و اجتماعی : عوامل اجتماعی به ویژه عوامل محیطی مرتبط با بارداری و زایمان

7. عوامل رفتاری : وسواس ها همان محرک های شرطی شده هستند. یعنی یک محرک خنثی پس از بارها همراه شدن با رویداد های اضطراب زا، قادر به ایجاد اضطراب است. اجبارها اعمالی هستند که فرد برای کاستن اضطراب فکر وسواسی انجام می دهد. موثر بودن این اعمال در کاستن از اضطراب سبب تثبیت رفتارهای اجباری می شود.

 

معیار های تشخیصی اختلال وسواسی جبری

وسواس ها یا اجبارها وقت گیر هستند ( مثلا هر روز بیش از یک ساعت ) و در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه های مهم زندگی، رنج و نابسامانی شدید به وجود می آورند.

علائم و نشانه ها را نمی توان به تاثیر فیزیولوژیک و مستقیم یک ماده و یا یک عارضه پزشکی دیگر نسبت داد.

چهار علامت اصلی :

1. ترس از آلودگی : رایج ترین الگو، وسواس به آلودگی و متعاقب آن شستن افراطی که ممکن است با زخم شدن پوست همراه باشد. گاهی با اجتناب اجباری فرد از شیء آلوده و اجتناب از بیرون رفتن از خانه به دلیل ترس از میکروب همراه است.

2. شک مرضی : وسواس شک و تردید که متعاقب آن اجبار چک کردن شکل می گیرد. معمولا با نوعی خطر یا خشونت در ارتباط است ( مانند از یاد بردن قفل کردن در یا خاموش کردن گاز ). این افراد یک خود تردیدی وسواسی دارند و همیشه از این که چیزی را فراموش کرده اند، احساس گناه می کنند.

3. افکار مزاحم : افکار وسواسی مزاحم بدون حضور اجبارها. افکار مکرر درباره اعمال جنسی یا پرخاشگرانه که به عقیده بیمار از لحاظ اخلاقی اشتباه و شایسته سرزنش است و به این دلیل بیمار ممکن است خود را به پلیس معرفی کند. ممکن است فکر وسواسی خود کشی هم وجود داشته باشد.

4. علاقه به تقارن : وسواس تقارن یا دقت، که می تواند به اجبار کندی منجر شود. مثلا ممکن است چند ساعت طول بکشد تا بیمار غذا بخورد یا صورتش را اصلاح نماید یا خونه را تمیز کند.

 

پیش آگهی اختلالات وسواسی جبری

اختلالات وسواسی جبری معمولا مزمن هستند. حدود 20 تا 30 درصد بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری بهبود پیدا می کنند و حدود 20 تا 40 درصد از آن ها بیمار می مانند یا علائم آنها تشدید می شود.

خودکشی یک عامل خطر برای تمام بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری است.

 

سایر موارد مرتبط با اختلال وسواسی جبری

در حدود 50 درصد بیماران نشانه های اختلالات افسردگی مشاهده می شود. بیماران اغلب به صورت خود آگاه هر دو احساس عشق و نفرت را نسبت به یک چیز تجربه می کنند و دچار دوگانگی احساس می شود. این تضاد عواطف زمانی مشهود است که فرد یک کار را انجام می دهد و بعد کار متضاد آن را انجام می دهد یا اینکه زمان تصمیم گیری، شک و تردید او را زمین گیر می کند.

عوامل موثر در پیش آگهی بد در این اختلال : کوتاه آمدن در مقابل اجبارها، شروع اختلال در کودکی، اجبارهای عجیب و غریب، نیاز به بستری، ابتلای همزمان به اختلال افسردگی عمده، باورهای هذیانی، ایده های بیش از حد ارزش گذاری شده.

عوامل موثر در پیش آگهی خوب : سازگاری اجتماعی و شغلی خوب، حضور یک رویداد جرقه زننده و مقطعی بودن علامت ها.

اختلال وسواسی جبری ممکن است ناشی از موارد زیر باشد : 

1. اختلال وسواسی جبری ممکن است ناشی از عارضه پزشکی باشد که در آن شواهد به دست آمده از سوابق، معاینه فیزیکی یا تست های آزمایشگاهی نشان می دهد که آشفتگی فرد پیامد فیزیولوژیک و مستقیم یک عارضه پزشکی می باشد.

2. اختلال وسواسی جبری ممکن است ناشی از مصرف یک ماده یا دارو باشد که در آن علامت ها هنگام یا اندکی بعد از مسمومیت با ماده  یا بعد از قرار گرفتن در معرض یک داروی تجویزی به وجود می آید.

 

 

برای مشاوره و درخواست خدمات پزشکی، پرستاری و زیبایی در منزل با کارشناسان آرین طب تماس بگیرید.

رزرو نوبت و هماهنگی: ۰۹۱۲۰۴۴۶۳۰۸

 

درمان های غیردارویی اختلالات وسواسی جبری

1. بستری در بیمارستان

2. درمان شناختی رفتاری ( CBT )

3. روان درمانی فردی

4. گروه درمانی

5. تغییر در روال عادی زندگی یا محیط اطراف

 

درمان دارویی اختلال وسواسی جبری

1. کلومیپرامین

2. مهار کننده های انتخابی بازجذب سروتونین ( مانند سیتالوپرام و فلووکسامین و سرترالین )

 

موارد دیگر در اختلال وسواسی جبری

1. سندروم ارجاع بویایی : بیمار به اشتباه فکر می کند بدنش بوی بدی می دهد؛ در حالی که دیگران متوجه این بوی بد نمی شوند. فرد دچار رفتارهای تکراری مثل شستن بدن و عوض کردن لباس ها می شود.

2. اختلال بادی دیسمورفیک ( خود زشت انگاری ) : فرد به طور دائم نگران است و فکر می کند یک یا چند نقص یا عیب در ظاهر فیزیکی دارد؛ ولی دیگران این نقص ها را نمی بینند یا آنها را بسیار جزئی می دانند.

در مرحله ای از این اختلال فرد در واکنش به نگرانی های خود درباره ظاهرش رفتار های تکراری داشته است، برای مثال خودش را به طور دائم در آینه برانداز کرده، به طور افراطی موهایش را شانه زده یا خودش را آرایش کرده است، پوست های مرده را از صورت یا بدنش جدا کرده یا به طور دائم از دیگران قوت قلب و دلگرمی خواسته است یا اعمال ذهنی تکراری انجام داده است مثلا به مقایسه ظاهر خود با ظاهر دیگران می پردازد.

تشخیص اختلال بادی دیسمورفیک : اشتغال ذهنی درباره ظاهر باعث رنج یا نابسامانی شدید در عملکرد اجتماعی، شغلی یا عملکرد در سایر جنبه های مهم زندگی شده است و این اشتغال ذهنی دلیل دیگری ندارد.

شروع این اختلال معمولا در نوجوانی، بیشتر در زنان و افراد مجرد است. رایج ترین دغدغه در رابطه با مو و پس از آن بینی است. این اختلال به قدری شدید می شود که فرد از بیرون رفتن از خانه و حضور در جمع یا در محل کار اجتناب می کند.

3. اختلال احتکار : فرد همیشه و به طور دائم به دشواری می تواند اموال خود را دور بریزد یا از آنها جدا شود و فرقی نمی کند که ارزش واقعی آنها چقدر است. فرد احساس می کند که باید آن ها را برای روز مبادا نگه دارد و می خواهد از رنج و پریشانی ناشی از دور ریختن آن ها اجتناب کند. ناتوانی در دور ریختن اشیا باعث می شود به تدریج زیاد شوند و باعث شلوغ شدن و انباشته شدن اتاق ها می شود.

بیماران اهمیت بیش از حدی برای یاد آوردن اطلاعات و دارایی ها قائل هستند. مثلا روزنامه ها و مجلات قدیمی را جمع می کنند که مبادا اطلاعات از بین برود و قابل بازیابی نباشد. خرید یا به دست آوردن اشیای غیرضروری منبع آرامش خاطر برای محتکران است.

4. اختلال مو کندن : فرد به طور دائم موهای خود را می کند و در نتیجه بعضی قسمت های سر یا سایر اندام های او بدون مو می شود ( ظهور موهای کوتاه و شکسته در کنار موهای بلند و عادی).

فرد به طور مکرر برای کاهش یا متوقف کردن مو کندن تلاش کرده است. مو کندن موجب رنج یا نابسامانی شدید در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبه های مهم زندگی می گردد.

قبل از مو کندن احساس تنش و پس از کندن مو احساس آرامش ایجاد می شود. رایج ترین نقاط کندن مو شامل سر و پس از آن ابروها، مژه ها، ریش و سایر نقاط بدن است.

دو نوع مو کندن : متمرکز ( عمدی ) و اتوماتیک ( خارج از آگاهی فرد و اکثرا هنگام فعالیت های بدون جنب و جوش یا نشستنی ). اکثر بیماران ترکیبی از این  دو نوع را دارند. حدود 40 درصد بیماران مویی را که کنده اند، قورت می دهند. این افراد در خطر سوء تغذیه به دلیل کاهش مصرف مواد غذایی و انسداد روده به دلیل جمع شدن مو ها در یک ناحیه از روده هستند.

5. اختلال کندن پوست : فرد به طور دائم پوست خود را می کند در حدی که به زخم منجر می شود. فرد به طور مکرر و دائم برای کاهش یا متوقف کردن پوست کندن تلاش کرده است. بیماران یک منطقه اصلی برای پوست کندن دارند و بسیاری اوقات در انتظار خوب شدن زخم های منطقه اصلی، به کندن پوست سایر قسمت های بدن می پردازند.

برخی نظریه پردازان اظهار دارند که کندن پوست نشانه خشم سرکوب شده نسبت به والدین مستبد است. نقاط رایج کندن پوست شامل صورت و پس از آن پاها، بازو ها، بالا تنه، دست ها و سر می باشد.

بیماران ممکن است قبل از کندن پوست احساس تنش و پس از کندن پوست احساس سبک باری داشته باشند و این کندن پوست را راهی برای از بین بردن استرس تلقی کند. همچنین ممکن است کندن پوست در بیمار لذت نیز ایجاد نماید. بیماران اغلب از رفتار خود خجالت می کشند و سعی می کنند محل پوست کندن ها را با آرایش یا لباس پنهان سازند. همچنین احساس گناه دارند و از موقعیت های اجتماعی گریزان هستند.

6. درماتیت ساختگی : فرد با هدف مجروح کردن خود اقدام به کندن پوست می کند. اکثرا در نوجوانان و جوانان وجود دارد. زخم ها ظاهری خطی دارند و به شکل های هندسی با لبه های صاف و زوایه های مشخص می باشد. درست در کنار زخم ها پوست سالم وجود دارد.

برای استفاده از خدمات ما نظیر پزشک عمومی و پزشک متخصص و پرستار در منزل به سایت آرین طب مراجعه کنید.

 

برای رزرو خدمات پزشکی یا پرستاری در منزل فرم زیر را پر کنید:

Loading...